از بهائیان پرسیدیم: هر پیامبری، گواهی و وعده پیامبر پیشین را دارد، کدامیک از پیامبران الاهی به پیدایش پیامبرنمای شما وعده داده است؟
آنان در پاسخ گفتند: (عین عبارت بهائیان بدون هیچ دخل و تصرفی منتقل شده است)
هر پیامبر قبل به ظهور بعد از خود خبر داده است. منتهی این اخبار در حد اشارات ظریف است و همین امر موجب شده که بسیاری از یهودیان همچنان در دین خود باقی بمانند و به ظهور حضرت عیسی ایمان نیاورند و یا میلیاردها مسیحی که همچنان منتظر ظهور بعدی اند و به حضرت محمّد اقبال ننموده اند. به عبارت دیگر، اگر این اخبار واضح و روشن می بود؛ اکنون فی المثل می بایست بیشتری از مسیحیان به اسلام ایمان آورده باشند.چنان که بخوبی می دانید که در قرآن کریم اشاره آشکاری به اسم و رسم و محل ظهور حضرت قائم، موجود نیست.
با این وصف در کتب مقدّسه قبل،اشارات و بشاراتی موجود است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
در کتاب دینکرد (از کتب معروف زرتشتیان) صفحه 185 آمده است:” چون هزار و دویست و اند سال از تازی آئین بگذرد، هوشیدر ماه به پیغمبری برانگیخته شود.”
همانطور که معلوم است؛ مقصود از آئین تازی، دیانت مقدس اسلام است و ظهور حضرت باب، 1260 سال پس از هجرت پیغمبر واقع شده است. ضمنا “هوشیدر” به معنای “در ِهوش” است که در واقع معادل عربی آن “باب ِ علم ” می باشد.
و در کتاب دبستان المذاهب(از دیگر کتب زرتشتیان) روایت کنند که حضرت زردشت فرمود: “پس از غلبه تازیان و پریشانی بهدینان ، خداوند در ایران بزرگی را از نژاد کیان بر انگیزد تا جهان را از خاور تا باختر به یزدان پرستی گرد آورد.”
مقصود از غلبه تازیان، حمله اعراب به ایران و تسلط ایشان بر این سرزمین است. “بزرگی از نژاد کیان” به تعبیر بهائیان، حضرت بهاءالله است که نسبت خانوادگی ایشان به پادشاهان ساسانی می رسد.
در پاسخ این جواب بهائیان که خود را مفتخر به وعده پیامبر زرتشتیان می دانند باید بگویم:
1. منابعی که شما به آنها استناد کرده اید و شاهد برای مدعای خود آورده اید از نظر سندی ثابت شده نیست و به قول معروف «اول اثبات برادری کنید بعد ادعای ارث کنید» اول ثابت کنید که این کتابها مورد تأیید است بعد به آنها استناد کنید.
2. درمورد هوشیدر ادعایی شده که معلوم می شود به منابع بی سندی هم که معرفی شده اصلا مراجعه نشده زیرا طبق آموزه های زرتشتیان، هوشیدر اولین منجی زرتشتیان است نه پیامبر و دیگر اینکه اگر به کتب تاریخی مراجعه کنید می بینید که یکی از علل پذیرش اسلام توسط ایرانیان این بود که پیامبر مسلمانان را منجی خود می دانستند از اینرو در مقابل آموزه های اسلام سر تعظیم فرود آوردند.
3.بر فرض اینکه قبول کنیم هوشیدر یعنی «درهوش»که در واقع معادل عربی آن «باب علم » میشود و تطبیق می دهید به در علم بودن بهاء الله این ادعایی است که بهاءالله دارد و خود را باب علم می داند اما در طول تاریخ هم آیا به غیر از حضرت علی (علیه السلام) کس دیگری هم به این صفت «باب علم» متصف شده است ؟ درحالیکه طبق حدیث منقول از پیامبر اسلام که فرمودند: «انا مدینه العلم وعلی بابها»؛ تنها کسی که شامل این حدیث می شود و باب علم بودن در مورد او صدق می کند، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است.